درسهایی از اعتراضات ۱۴۰۱ به روایت جمیله کدیور
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۸۰۷۰۵
جمیله کدیور در روزنامه اطلاعات نوشت: از بدو وقوع اعتراضات اخیر در شهریور ماه سال جاری، که میتوان از آن تلقی خیزش اعتراضی یا حداکثر جنبش اعتراضی اجتماعی داشت، طیفهایی از اپوزیسیون برانداز و زرادخانههای رسانهای وابسته، بر آن شدند که با سوار شدن بر موج اعتراضات مردم، در جهت خواستهای خود، آن را منحرف کنند و بر آن مُهر خود بزنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چندی نگذشت که با همذات پنداری، اقدامات براندازانه خود را که پشتگرم به تحریم اقتصادی مردم ایران و دخالت و حمایت خارجی برای تغییر نظام بود را بر اعتراضات داخلی بار کردند و ساده انگارانه با انحراف اعتراضات از مسیر اولیه، بر آن نام «انقلاب» گذاشتند؛ عنوانی که قبلا نسبت به استفاده ازآن پرهیز و ملاحظه داشتند. این تلقی به عوض مقبولیت برای مردم ساکن داخل کشور که از نزدیک شاهد بدون واسطه وقایع بودند، روزنه امید و آمال جمعی از مهاجرین ایرانی غربت نشین شد.
در عرف سیاسی، انقلاب واژهای «پسینی» است که بعد از وقوع پیروزی استفاده میشود، نه «پیشینی» که به هر اعتراضی درهر حد و اندازهای اطلاق شود. پیروزی انقلاب هم پیش نیازها و شاخصههای خود را دارد؛ از جمله حضور قابل ملاحظهای از مردم، استمرار و گستردگی اعتراضات، سازماندهی، رهبری، ایده و آرمان مشخص، و برنامه روشن برای آینده بعد از سرنگونی نظام مستقر. بر این اساس، هر شورش و خیزش و اعتراضی را نمیتوان انقلاب یا جنبش انقلابی تلقی کرد و فقط جنبشهای اعتراضی تودهای پایدار و مستمر میتوانند به انقلاب بیانجامند.
تلقی این جماعت آن بود که با تکرار مفهوم انقلاب در کانالهای مختلف تلویزیونی و تاکید بر استمرار اعتراضات و اشاره به گستردگی آنها در هر برنامه خبری و تحلیلی و باز انتشار پیامها و محتواهای رسانههای جریان رسمی در شبکههای مختلف اجتماعی، بدون توجه به واقعیتهای کف خیابان، وقوع انقلاب را میتوانند در ذهن مخاطب خود القا و با تمرکز بر تاثیرگذاری بر «نسل زِد» به بسیج و جذب نیرو از بین نوجوانان و جوانان پرشور اقدام کنند.
اقدامی که به لوث شدن مفهوم انقلاب در ذهن مخاطب انجامید و با گذشت زمان و عدم تحقق نتیجه مورد نظر به یأس معترضینی که فروپاشی را در دو قدمی میدیدند، منجر شد.
ناگفته پیداست که بر خلاف تصور اپوزیسیون برانداز، به باور متخصصان جنبشهای اجتماعی و انقلابها، اعتراضات مردمی زمانی به انقلاب منجر میشوند که از یک طرف شاهد برگزاری اعتراضاتی گسترده و مستمر با حضور جمع زیادی ازمردم از قشرهای مختلف باشیم و ازطرف دیگر، هم شاهد از هم پاشیدگی اقتصاد کشور به دلیل عملیات ایذایی و اعتصابات معترضین باشیم و هم شاهد از بین رفتن قدرت و مشروعیت نظام مستقر و ریزش نیروهای حامی حکومت و پیوستن عناصری از مجموعه دولت بخصوص از نیروهای نظامی و امنیتی به معترضین که هیچ یک از این اتفاقات در جریان اعتراضات اخیر رخ نداد.
اریکا چنووث استاد دانشکدهکِنِدی و مؤسسهمطالعات عالی رادکلیف در دانشگاههاروارد در کتاب مقاومت مدنی (۲۰۲۱) با ارائه «قاعده ۵ر۳ درصد» که با مطالعه تعدادی از جنبشهای گذشته به دست آورده، معتقد است اگر جنبشی سه و نیم درصد از جمعیت را به خیابانها بکشاند و بتواند مشارکت تعداد زیادی از مردم را برای مدت طولانیتری تداوم بخشد، امکان موفقیت خواهد داشت. از نظر او موفقیت تنها وقتی حتمی به نظر میرسد که دستکم ۵ر۳درصد ازجمعیت به طور فعال در جنبشهای خشونتپرهیز مشارکت کنند ــ و دستیابی به این میزان از حمایت آسان نیست.
به عبارتی حضور بالای مردم شانس موفقیت آنها را در مبارزات خشونت پرهیز میافزاید. به باور او جنبشی خشونتآمیز محسوب میشود که به بمبگذاری، آدمربایی یا نابودیِ زیرساختهای کشور بپردازد ــ یا به مردم یا اموال آنها آسیب برساند. چنووت و ماریا استفان، پژوهشگر «مرکز بینالمللیِ مبارزهخشونتپرهیز» ضمن بررسی تعدادی جنبشهای معطوف به تغییرحکومت، به این نتیجه رسیدند اقدامات خشونتآمیز شانس موفقیت اعتراضات مردمی را به نصف تقلیل میدهد.
پیش از چنووث، مارک لیچباک در کتاب وضعیت دشوار شورشگران (۱۹۹۴) از «قاعده ۵ درصد» نام برده و گفته بود هیچ دولتی نمیتواند در برابر مخالفت ۵ درصد از جمعیت مقاومت کند و در هیچ طغیان و انقلابی هم نمیتوان به بسیج بیش از ۵ درصد از جمعیت امیدوار بود.
در شرایطی که به رغم تلاشهای گسترده، تمام ابزارهای موجود در داخل و خارج برای بسیج مردم، خصوصا نسل جوان و نوجوان برای حضور اعتراضی در کف خیابانهای کشور به کار گرفته شد، با این گمان که حضور آنها به گسیل پدر و مادرها و پدر بزرگ و مادربزرگها و همراهی و حمایت آنها از فرزندان و عزیزان خود میانجامد، ولی با تشدید خشونتهای کلامی و عملی در جریان اعتراضات و تغییر تدریجی ماهیت اعتراضات و بالا بردن انتظارات از اعتراضات، تبلیغات رسانهای و حمایتهای گسترده بینالمللی برای تهییج قشر خاکستری مردم برای پیوستن به اعتراضات و فراخوانهای اعتصاب موثر واقع نشد و هر چه فضای شعارها رکیکتر و اقدامات حاضران کف خیابان خشنتر شد، از حجم معترضان کاسته شد.
هر چند بنا به گفته رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاههای کشور، و اشاره به یک نظر سنجی درباره اعتراضات اخیر، «۸۳ درصد مردم با اینکه در اعترضات شرکت نکردند، ولی به وضعیت کشور معترضاند»؛ منتها این نارضایتی و معترض بودن به دلایل مختلف که درجای خود شایسته مطالعه است، موجب نشد که آنها به معترضان کف خیابان ملحق شوند و یا با اپوزیسیونی همراهی کنند که نه برنامه مشخص و نه رهبری موجه و مقبولی دارند، و نه آیندهای مشخص را ترسیم میکنند و فعلا به مقتضای اوضاع، نو انقلابی شده اند.
هر چند اطلاعات دقیقی از اوج میزان حضور معترضین در خیابانها موجود نیست، و به رغم درگیر بودن اکثر استانهای کشور در اعتراضات، وزیر کشور در۲۲ مهر ماه اعلام کرده بود «در شلوغترین روز تجمعات اخیر۴۵ هزار نفر شرکت کردند و از بین۳ میلیون و۲۰۰ هزاردانشجو، فقط ۱۸هزارنفر دراعتراضات حضور داشتهاند.» تصاویر و ویدیوهای منتشر شده از اعتراضات اخیر در اوج خود و در بالاترین حد ممکن نیز تا جایی که من دیدهام به سختی شاید سر جمع حداکثر صدهزار نفر را به تصویر بکشد. البته قطعا نباید از معترضان خاموشی که در خیابانها حاضر نشدند، غفلت کرد و سکوت آنها را نشانه رضایتشان از عملکرد حکمرانان دانست.
طبیعی است بسیج گسترده مردمی و گسترش معترضان و اعتراضات مستلزم برنامهریزی، سازماندهیِ اجتماعی، آموزش و آمادهسازی نیرو جهت رسیدن به اهداف مشخصاست. ضعف برنامه ریزی و سازماندهی در کنار خودبزرگ انگاری براندازان که با تبلیغات رسانهای و هشتگسازی در رسانههای اجتماعی به یُمن ارتش سایبری همراه بوده و هست، به توهم دامنه نفوذ اپوزیسیون برانداز برای پیروزی سریع دامن زد.
توهمی که اپوریسیون برانداز بدون پرداخت کمترین هزینه مادی و معنوی برای انقلاب خیالی خود و بدون توجه به امکانات موجود کف خیابان و بر اساس برآورد نادرست از قوای قهری دولت، و در غیاب برنامه مدون برای بعد از براندازی مورد نظرشان بود. چنین ضعف رویکردی، بهای سنگین ازدست رفتن جان جوانانی را همراه داشت که عمدتا و بعضا با اشتباه محاسباتی، تحت تاثیر تبلیغات فریبنده و مسموم قرار گرفته بودند.
سوای اکثر حرکتهای احساسی جوانان و نوجوانان در کف خیابان که نوعا بدون سازماندهی و عمدتا به منظور تجربه عملی هیجان انگیز بود که مقتضای سنی نسل جوان و نوجوان در عصر دیجیتال و بازیهای اینترنتی است، بررسی الگوهای رفتاری کف خیابان جمعی دیگر که بعضا به اقدامات خشن روی آوردند، موید سازمان یافته بودن آنها عمدتا با اقتباس و حمایت و مدیریت پشت پرده سازمان آلبانی نشین و بازوی رسانهای آن، در چارچوب جوانان محلات در شهرهای مختلف بود.
از نتایج سازماندهیهای گروههای مجازی و غیر مجازی، به جز اعلام مناطقی برای حضور یا اطلاعرسانی برخی روزها برای اعتصاب، اعلام تشکیل کمیتههای مجازات و ادعای راه اندازی جوخههای اعدام و خشونت مقدس و خنثی سازی و تئوریپردازی و ارائه شواهد تاریخی از اعمال خشونت در انقلابهای گذشته بود. البته برخی سازماندهیها هم تحت حمایت برخی اقشار و صنوف انجام شد، که عمدتا عاری از سازماندهی حول ارزشهای مشترک و برنامه ریزی برای پیشبرد جنبش اعتراضی بود.
در پاسخ به انتقادات و شبهات پیرامون نبود رهبری در اعتراضات اخیر، در مقطعی آن را به عنوان امتیاز و نشانه موج انقلابهای نوین دانسته، داشتن رهبری و ارتباط عمودی را مشخصه انقلابهای کلاسیک عنوان و ویژگی اصلی انقلابهای نوین را شبکهای بودن و ارتباطات افقی اعلام کردند.
این ادعا هم از زبان کارشناسان و مجریان توپخانههای رسانهای به کرات بیان شد و هم در رسانههای مختلف اجتماعی، بخصوص در اتاقهای متعدد کلابهاوس با حضور نو انقلابیون مقیم خارج به عنوان نقطه قوت اعتراضات اعلام گردید. البته اقداماتی هم از سوی جمعی برای ملاقات با روسای جمهور کشورهای غربی صورت گرفت تا اعتراض مردم را به اسم انقلاب و اهمیت نقش خود را لابد به عنوان رهبر انقلاب به آنها بفروشند و به رسمیت شناختن انقلاب به عنوان اولین کشورها را از آنها درخواست کردند.
در ادامه کوشش همه جانبه براندازان خارجنشین برای ربایش اعتراضات مردم و با هدف دمیدن روح تازه به پیکر اعتراضات، هر از چندی اقدامی جدید صورت گرفت. به عنوان آخرین نمونه، در آستانه سال نو میلادی، جمعی که در صد و ده روز اخیر بیشتر از بقیه در صدد نمایاندن خود در جایگاه رهبری و تهییج بودند و توسط رسانههای جریان اصلی ترویج و تبلیغ میشدند، در پیامی یکسان که در حسابهای خود در توییتر به طور همزمان منتشر کردند، بر «سازماندهی و همبستگی در سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران» تاکید نمودند.
این جماعت، همان کسانی بودند که شب یلدا و برگزاری مراسم آن را همچون دیگر نمادهای ملی پیش از این تحریم کرده بودند. این توییت مشترک و همزمان از سوی طرفداران در شبکههای مختلف اجتماعی به عنوان نشانه ائتلاف و اتحاد و رهبری مشترک خوانده شد و ازطرف تعدادی از انتشاردهندگان «گامی در جهت همگرایی جهت پشتیبانی از انقلاب مردم ایران برای آزادی» اعلام گردید. جمعی از منتقدین هم انتقاداتی به متن و تنظیم آن وارد کردند؛ و بالاخره اینکه هنوز داشتن رهبری متحد برایشان یک آرزویی است که گویی در افق محال قرار دارد.
با توجه به آنچه برشمرده شد، به رغم همه تلاشهایی که صورت گرفته، درفضای فعلی بطور قطع از اپوزیسیون برانداز و بی سامان خارج نشین برای بسیج مردم و راه اندازی انقلاب و سرنگونی حکومت کاری ساخته نیست. حداکثر توان آنها در ایجاد انحراف در اعتراضات بحق مردم است. منتها این بدان معنا نیست که خطری از داخل نیز نظام را تهدید نمیکند.
در شرایطی که هوای آلوده فضای تنفس سالم را تنگ کرده؛ بحران بی آبی کشور و مردم را تهدید میکند؛ گرانی افسار گسیخته، معیشت مردم را هر چه سختتر کرده؛ محدودیتهای فزاینده برای دسترسی مردم به اینترنت جهانی و دسترسی به رسانههای اجتماعی و استفاده از فیلتر شکنهای متعدد بر اعصاب و روح و روان همه چنگ انداخته؛ بیتوجهی به مطالبات مردم؛ ادامه راههای آزموده شده و غلط قبلی؛ استمرار روند ناراضی سازی؛ انکار و تحقیر اقشار مختلف، بخصوص زنان و دختران؛ تحمیل شیوههای منسوخ برنسل جوان؛ قدرت دادن به نیروهای نابلد و ناکارآمد؛ هر کدام به تنهایی میتواند عامل و باعث بروز اتفاقاتی جبران ناپذیر برای کشور و مردم شود؛ اتفاقاتی که اپوزیسیون برانداز در انجام آن تا به امروز کمترین توفیقی کسب نکرده است.
در یک کلام، اصرار بر اشتباهات و تصمیمات نابخردانه و عدم توجه به توصیههای دغدغه مندان میتواند عرصه بازی را با نتایجی نامشخص تغییر دهد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: جمیله کدیور اپوزیسیون برانداز اعتراضات مردم اعتراضات اخیر انقلاب ها کف خیابان خیابان ها رسانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۸۰۷۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشگاهیان سراسر کشور در محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم مظلوم غزه
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهدی بادپا در این خصوص اظهار کرد: خیزش دانشجویی اخیر در حمایت از فلسطین در امریکا و اروپا، بزرگترین اعتراضات ضد اسراییلی در دل غرب از زمان تأسیس این رژیم جعلی است و نویدبخش فعال شدن دوباره جنبش دانشجویی در امریکا و اروپا این بار علیه اسراییل است.
وی افزود: برخی از رؤسای دانشگاههای ایران ایمیلهای حمایتی از خیزش اخیر دانشجویان و اساتید برای رؤسای دانشگاههای امریکا ارسال کردند. تشکلهای دانشجویی نیز تجمعات حمایتی از این خیزش برگزار کردند.
بادپا تصریح کرد: خیزش جهانی اخیر در حمایت از فلسطین، در واقع نشاندهنده سرایت طوفان الاقصی به قلب آمریکا پایتختهای کشورهای اروپایی است و نشان میدهد رسانههای تبلیغاتی غرب نتوانستند جلوی بیدارشدن وجدان ملتها را بگیرند. خیزش دانشجویی اخیر در حمایت از فلسطین در امریکا و اروپا، بزرگترین اعتراضات ضد اسراییلی در دل غرب از زمان تأسیس این رژیم جعلی است و نویدبخش فعال شدن دوباره جنبش دانشجویی در امریکا و اروپا این بار علیه اسراییل است.
مدیرکل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم اظهار داشت: در تعریفهایی که از جنبش دانشجویی شده است، آن را از مسألههای مهم جامعهشناسی میدانند که به معنای عمل جمعی، اختیاری، داوطلبانه و جهتدار دانشجویی برای ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی میباشد، تحولی که میتواند در سطح فکر واندیشه باشد تا دگرگونی نظام اجتماعی، سیاسی، اقتصادی. این نوع حرکت، با ویژگیهای خاص خودش به عنوان مؤثرترین فعالیتها جهت اعتراضات و ایجاد تحولات در زمینههای گوناگون در تاریخچه نه چندان بلندمدت خود ایفای نقش کردهاست. افراد شرکتکننده در جنبش دارای جهتگیری مشخص و اهداف معینی هستند که بهطور آهسته به یک حرکت منظم و منسجم تبدیل شده، تحت گفتمانی غالب به سوی اهداف و آرمانها حرکت میکند.
وی افزود: در خیزش اخیر دانشجویان امریکا و اروپا، نکته حائز اهمیت این است که دانشجویان و اساتید معترض از یک طیف و نژاد نیستند، حتی از یک دین و مذهب هم نیستند، مسلمان، مسیحی و حتییهودی در برابر جنایات اسراییل به میدان آمدند، حتی سخنگوی بعضی از این تجمعات دانشجویی ضد اسراییلی دانشجویان یهودی بودند، این دانشجویان دارای دغدغههای انسانی و سیاسی اجتماعی هستند، جالب آنکه در حالی تجمعات این روزهای امریکا شعله ورتر و پررونقتر میشود که نظام حاکم امریکا برخلاف ادعای آزادی بیان و ادعای حمایت از حقوق بشر، اقدامات تنبیهی و تهدیدات جدی نسبت به دانشگاهها، اساتید و دانشجویان انجام داده است؛ که مهمترین آنها شامل موارد زیر است:
۱- نامگذاری تجمعات به طرفدار حماس و یهودیستیز بهجای اعتراضات صلحآمیز
۲- ورود پلیس و گاردملی برای اخراج دانشجویان (اغتشاشگر و آنارشیست خواندن آنها)
۳- ایجاد تقابل دانشجو در برابر دانشجو، ایجاد بستر حمایتی از دانشجویان حامی رژیم صهیونیستی و برگزاری تجمعات حامیان اسراییل در مقابل خیزش ضدصهیونیستی و داوطلبانه اساتید و دانشجویان،
۴- تنبیه دانشجویان نقضکننده قوانین آموزشگاهها شامل اخراج، ممنوعیت سازمانهای دانشجویی ثبت شده و لغو روادید و اخراج دانشجویان خارجی.
۵- تنبیه مدرسان، اساتید و کارکنان شرکتکننده در اعتراضات
۶- پرهیز از لغو کلاسهای حضوری.
۷- پیگیری حساب بانکی افراد معترض برای یافتن حمایتکنندگان مالی خیزش اخیر
۸- به راهانداختن انبوهی از دعاوی حقوقی ذیل عنوان شش به بهانه تبعیض علیه دانشجویان بر اساس نژاد یا هویت ملی یا اجازه دادن به یک محیط خصمانه. (به بهانهیهودیستیزی)
۹- اعمال گستردهترین تعریف مقابله با نفرتیهودی مشخص شده به وسیله اتحاد بینالمللی یادبود هولوکاست (IHRA) به وسیله دانشگاهها.
۱۰- تصویب فوری قانون قطع بودجه فدرال هر دانشگاهی که اقدام رضایت بخشی علیه این موج اعتراضات (یهودی ستیزی) انجام نمیدهد یا محافظت نمیکند، لغو کند.
۱۱- موساد در صفحه X در تهدید دانشجویان امریکایی اعلام کرد که: تکنولوژی شناسایی چهره میتواند تشخیص دهد که شما در اعتراضات در حمایت از حماس در دانشگاهها شرکت داشتید یا نه. (اگر شرکت کرده باشید) مدرک تحصیلی و شغلتان را از دست میدهید و فرصتهای شغلی شما محدود خواهد شد.
بادپا خاطرنشان کرد: لذا افراد شرکتکننده در این خیزش با علم به موارد فوق و بنا به حس مسئولیت انسانی خود به این اقدام شجاعانه دست زدند و آگاهانه چنین تجمعاتی را تشکیل دادند، لذا براساس حجم تهدیدات و اعتراضات دانشجویی با این انبوه تهدیدات، نشانههای جنبش دانشجویی شدن خیزش اخیر دیده میشود، در تعریف جنبش دانشجویی اشاره میشود که اعتراضات گسترده و با زمان کوتاه، چندین سال است که در سطح جهانی جنبش دانشجویی گسترده و فراگیری ایجاد نشده بود و این روزها شاهد فوران خشم دانشجویان علیه رژیم آپارتاید اسراییل و سیاستهای امریکا هستیم.
وی افزود: نکته ارزشمند دیگر آنکه این دانشجویان حاضر در کف دانشگاه هرگز حاضر به ورود در قدرت نیستند و به اصطلاح سیاسی بیرون از سیاست هستند؛ یعنی در عین حال که خود را موظف به موضعگیری میدانند و با اینکه دانشجوی بهترین دانشگاههای امریکا هستند و احیانا از خانوادههای سیاستمدار و وابسته به قدرت در امریکا محسوب میشوند ولی این نسل جوان امریکایی معترض به حاکمیت هستند و وابستگی به قدرت ندارند. آنها نه تنها در حمایت از فلسطین و جنایت اسراییل در نسل کشی در غزه معترض هستند بلکه علیرغم آن، به حمایت دانشگاههایشان از اسراییل شکایت دارند و خواستار اعلام برائت دانشگاهها از حمایت مادی و معنوی از اسرایییل هستند.
بادپا گفت: حوادث این روزهای دانشگاههای امریکا و اروپا ما را یاد پیام مهم رهبر معظم انقلاب در ۱/۱۱/۱۳۹۳ خطاب به دانشجویان امریکای شمالی و اروپا میاندازد. آنجا که در طلیعه این پیام اینگونه آغاز کردند که: «به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.» و آنجا که بیان میدارند: «تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دوره استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند. این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟»
وی افزود: آنهایی که با تاریخ بهویژه تاریخ جنگ جهانی آشنایی دارند میدانند که ماجرای محاصره استالینگراد در برابر مقاومت ۶ ماهه غزه اهمیتی ندارد. بزرگترین جنایت جهانی در برابر چشم جهانیان و در مقابل عالیترین مقاومت بشری در غزه در حال وقوع است. مسائل این روزهای فلسطین بر هر وجدان بیداری ثابت کرد که هر قطره خون شهدا، مایه بیداری انسانها در سراسر عالم میشود. مسائل این روزهای فلسطین یاداور این آیه از کلام الله مجید است که «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»، وعده صادق یعنی بر جهانیان ثابت شد که اسرائیل این غده سرطانی رفتنی است، و امریکا روز به روز در حال ضعیفتر شدن است.
انتهای پیام/